گورمه: یک ماجرای بینظیر
- 4 دقیقه خواندن
- منتشر شده در 14.09.2023
یک چیز مطمئنی که میدانستیم میخواهیم انجام دهیم این بود که یک سفر نمادین با بالن در دشتهای کاپادوکیا داشته باشیم.
پس، شما خونه تعطیلات خود را خریدهاید و تمام آنچه که منطقه محلی شما ارائه میدهد را آزمایش کردهاید... حالا چه؟ خوب، چطوری درباره کرایه یک ماشین و رفتن به یک سفر جادهای یا استفاده از بسیاری از اپراتورهای گردشگری و رزرو یک سفر به گورمه؟ این دقیقاً همان چیزی است که ما انجام دادیم و فوقالعادهترین زمان را داشتیم.
ما یک هتل کوچک در آوانوس برای سه شب رزرو کردیم که به ما گفته شده بود زمان مناسبی برای بررسی منطقه محلی است. یک چیز مطمئن این بود که ما میدانستیم میخواهیم یک سفر نمادین با بالن در دشتهای کاپادوکیا داشته باشیم. بنابراین، با Satnav در مکان، شروع به سفر به سمت آنتالیا کردیم که به نظر میرسید کاملاً در جهت مخالف مقصد ما است، اما با آن همه جادههای اصلی در ترکیه که برای انتخاب از آنها وجود دارد، به فناوری اعتماد کردیم.
جاده به کونیا از میان برخی از چشماندازهای خیرهکننده عبور میکند; کوههای بسیار بزرگ که افق بیپایان را میشکافند. این فوقالعاده بود! جاده در گذرگاه کوهستانی در شرایط نسبتاً ضعیفی بود، با سنگریزههای آزاد. این قطعاً باعث میشد که جادههای پرپیچ و خم در کوهها گاهی بسیار ترسناک باشند. ما به طرز شگفتانگیزی از اینکه جاده چقدر ساکت بود شوکه شدیم. به عنوان یک جاده اصلی، D695 واقعاً چشمگیر بود و در سراسر آن دکههای بازار زیبایی به فروش عسل و میوه محلی وجود داشت.
یک جاده حلقهای اطراف کونیا وجود دارد، بنابراین ما خیلی از این شهر را ندیدیم، اما اکنون جاده صاف و شگفتانگیزی بود، بسیار صاف و بسیار ساکت!
با ادامه سفر، از میان برخی از شهرهای کوچک عبور کردیم و منظره تغییر کرد.... زنجیرههای کوه ناپدید شدند، و چشمانداز باز شد. در برخی مواقع، زمین به قدری صاف و وسیع بود که احساس میکردیم در غرب وحشی آمریکا هستیم. به طور عجیب و زیبایی، احساس میکردیم که در یک مکان کاملاً جدید هستیم!
به طور ناگهانی پارک ملی گورمه در مقابل ما ظاهر شد. ما بسیار هیجانزده بودیم که با صخرههای سنگی و گنبدهای نوک تیز که منظر را تزیین کرده بودند... داریم نزدیک میشویم!
شهر آوانوس بسیار دلربا بود. این شهر حس کاملاً متفاوتی نسبت به اکثر شهرهای دیگر ترکیه داشت که من در آنها بودهام. خیابانهای بسیار دلنشین با هتلها و فروشگاههایی که در اطراف یا در دل سنگهای محلی قرار دارند. برخی از مردم برای اقامت در هتلهای غار رزرو میکنند، اما آنها کمی از بودجه ما خارج بودند. هتل ما تمیز و ساده بود، هرچند که سرویس بهداشتی بزرگ کاشیکاری شده داستان دیگری بود! احساس میکردیم به طور تصادفی به حمام یک شخصیت محلی وارد شدهایم... بسیار زیبا بود.
با اینکه ما با ماشین به آوانوس سفر کردیم، تصمیم گرفتیم که یک تور در اطراف منطقه با یک شرکتی که هتل ما خوشحالانه برای ما سازماندهی کرد، رزرو کنیم. ما احساس میکردیم اگر با کارشناسان برویم، تصویری بهتر و تاریخ بیشتری دریافت خواهیم کرد. و این یک تصمیم عالی بود. راهنمای ما آگاه و به زبان انگلیسی بسیار خوب و کمی آلمانی صحبت میکرد. اتوبوس تور ما دارای تهویه مطبوع بود و ظرفیت نشستن برای 12 نفر را داشت، هرچند ما یک گروه کوچک 8 نفره بودیم.
هر آنچه را که درباره این مکان خواندهاید، هر تصویری که دیدهاید، واقعاً شایسته آن نیست. این به مانند یک منظره بیگانه است، که از زمین تراشیده شده است. گاهی برانگیزاننده و متکبر، و در گاهی دیگر عجیب و شگفتانگیز. میتوانم توضیح دهم که چگونه formations سنگها formed شدهاند، اما واقعاً نمیخواهم از شگفتی و اعجابآور پارک ملی گورمه بکاهید.
ما به بالا سنگهای صاف صعود کردیم، از روی لبههای خشن گذر کردیم و در آفتاب سوزان در غارهای به دورافتاده سایه پیدا کردیم. بزرگترین توصیه من این است که بوتهای مناسب پیادهروی بپوشید، داغ هستند اما از پاهای شما به خوبی محافظت میکنند. من برخی از گردشگران بیخبر را دیدم که با صندل روی سنگها راه میروند! این به هیچ وجه توصیه نمیشود. همچنین، آب بیاورید چون گاهی مسیرها از مناطقی عبور میکنند که فروشگاه یا بازار ندارند... دنبال آب بودن کار تشنه کنندهای است.
روز بعد ما تصمیم گرفتیم که خودمان را بزنیم و برخی از مکانهای پوشش داده نشده توسط سفرهای سازمانیافته را ببینیم. واقعاً فقط رانندگی کردیم و هر چیزی را که دوست داشتیم دیدن، توقف کردیم. در Ürgüp ما به یک صومعه برخورد کردیم که بسیار آرامشبخش بود. ما تنها افرادی بودیم که در آنجا بودیم و در حال گشت و گذار بودیم و درباره تاریخ یونانیها و ترکها میخواندیم. این جذاب بود و چیزی نبود که ما درباره آن بدانیم. سپس به شهر کوچک رفتیم به دنبال یک کافه یا رستوران. خوشبختانه ما ورا کنک، یک هتل کوچک را یافتیم. این یک پیدا کردن شگفتانگیز بود! مردم ما را شنیدند که درباره درب جلویی آنها صحبت میکردیم زیرا بسیار زیبا بود و آنها از پایین به ما صدا زدند و ما را دعوت کردند. آنها به ما چای دادند و سپس یک تور راهنما در این ساختمان باستانی را به ما نشان دادند. آنها در حال بازسازی آن بودند و به طور بسیار همدلانه، اگر بگویم، با بسیاری از ویژگیهای اصلی.
از اینجا ما به شهر زیرزمینی کایماکیلی سفر کردیم. این مکان ذهن ما را منفجر کرد..... غارهای زیرزمینی که بیش از 8 طبقه به عمق میروند. تنها 4 طبقه به روی بازدیدکنندگان باز است، بنابراین تا زمانی که خفقان نداشته باشید، این مکان باید به لیست Places شما اضافه شود. بسیار شگفتانگیز بود که داستانهایی از مردم آناتولی که در زیر زمین برای فرار از ارتشهای مداخلهگر زندگی میکردند، بشنوید. یک کلیسا، کارگاههای شراب، اتاقهای خواب و آشپزخانه و شفتهای تهویه بسیار بزرگ وجود داشت. این مردم واقعاً نابغه بودند.
بهترین یادگار ما از این سفر باید سفر بالن ما باشد. گفتن اینکه من عصبی بودم کمه ایست، اما دوباره هتل ما به روزآمدی آمد و برای ما یک پرواز صبح زود رزرو کرد. ما در حدود 4:30 صبح به یک مزرعه در تاریکی مطلق رسیدیم. بالنها مانند ارواح مرموز بر روی زمین خاکی خوابیده بودند.
سپس زمانی که خورشید شروع به طلوع کردن بر فراز کوهها کرد، صداهای طنینانداز سوختسوزی در اطراف مزرعه طنینانداز شد و بالنها مانند اژدهایان خوابآلود بالا رفتند، آتش از دهانهایشان سرازیر میشد. این یک چشمانداز غیرقابل تصوری بود و همه ساکت شدند، حتی جیرجیرکها و پرندگان صبح زود. به سرعت همه ما به سبدهای چوبی بالا رفتیم، برخی دستورالعملهای ایمنی به ما داده شد و سپس....هوش.... بالا رفتیم. نه به سرعت، اما به طور خاموش آرام آرام بالا رفتیم. بالن بعد بالن به آرامی بر فراز آسمان صبحگاه در حال پرواز بود. این جادویی بود.
نُرهایم من وقتی که منظره در برابر ما باز شد ناپدید شد. دیدن شمعهای افسانهای، کوهها، غارها، روستاها همه به طرز شگفتآوری زیبا بود.... نمیخواستیم این پایان یابد. اما مانند هر چیز خوب ما با یک ضربه کوچک به زمین برگشتیم، و در حالی که یک لیوان مشروب در دست داشتیم، همگی سفر فوقالعادهمان را جشن گرفتیم.
آیا به اطلاعات بیشتری نیاز دارید؟
- املاک در ترکیه
- املاک در قبرس
- املاک در دبی